Month: تیر ۱۴۰۱
-
کمی مانده به شب
به نام او بعد از چند هفته شبنوشت، اکنون پیش از نیمهشب مینویسم. زمانی که هوشیارتر هستم. میدانی اکنون برای…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۶)
به نام پروردگار یاد مصاحبهی آقای شعبانعلی با سه نفر از دوستان متممی افتادم. ایشان در مصاحبه از جامعهی متممی…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۵)
به نام او در میان این همه پایین و بالا شدنها و بدون ذرهای تفکر کار کردنها و تلاش بیوقفه…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۴)
به نام او به دیدار آقایی کتابفروش رفتم. یکی از دوستان انجمن ادبی باران گفت اگر میخواهم در مورد تاریخچه…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۳)
به نام او اصلاً شبنوشت را برای این آغاز کردم که هر حرف باربط و بیربطی که به ذهنم رسید…
بیشتر بخوانید » -
سوالاتی که در ذهنم می خزند
به نام او هنوز وقت نکردهام تمام اپیزود «دوباره فکر کن» پادکست بیپلاس را گوش دهم، اما بیشترش را گوش…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۲)
به نام او سه سال از فوت دائی مهدی گذشت. و هنوز رفتنش برایمان تازه است. چه روزهای تلخی بود. …
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۱)
به نام پروردگار روزهای سختی را میگذرانم. روزهایی پرفشار، اما خوب، حداقل از نظر من. کارهایی را انجام میدهم که…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۵۰)
به نام پروردگار به شبنوشت ۵۰ رسیدم. به چه چیز فکر میکنم؟ اول به این فکر کردم که شاید خیلی…
بیشتر بخوانید »