-
خویشتن پردازی
شب نوشت (۲۴)
چه شده بود که از آخر شهریور سال ۹۸_ زمانی که آپاندیسم را عمل کردم_ تا اواسط آبان احساس آرامشی…
بیشتر بخوانید » -
خانه بی نور
روی سکوی سفت داروخانه نشسته است. نگاهش به روبرو خیره شده است. مادرش کنار ما میآید. از من در مورد…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۲۳)
امروز دوباره دانشگاه رفتم. دیر به دیر میروم. به قصد کتابی که قرار است تالیف کنیم رفتم. تصمیم گرفتم حال…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۲۲)
دیشب که تیم ملی به جام جهانی قطر صعود کرد تلویزیون با چند نفر مصاجبه کرد. یکیشان شبیه دکتر صدر…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۲۱)
و اکنون از خانه مینویسم. از روی تختم. آبلوموفوار. خیلیها میگویند تختتان را فقط برای خواب در نظر بگیرید. رویش…
بیشتر بخوانید » -
اطلاعیه حراجی
این اولین بار است که از یک کافه متنی در اینحا مینویسم. خواستم تا یادم نرفته بگویم: چوب حراجی میزنم…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۲۰)
دقیقاً نمیدانم چه اتفاقی برایم میافتد که میزان کتابخوانیام اینقدر نوسان پیدا میکند. یک مدت آنقدر زیاد کتاب میخوانم که…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۱۹)
برای کسی که برای اولین بار جهت تحصیل در دانشگاهی در خارج کشور اپلای میکند شاید عجیب باشد که چرا…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۱۸)
امروز هم حدود ۱۱ ساعت کار کردم. نمیدانم این بار چندم در این چند ماه است، اما به هرحال دیگر…
بیشتر بخوانید » -
شب نوشت (۱۷)
فقط امیدهایمان واهی نیست. نومیدیهایمان هم واهی است. غرق در فکر اسبابهاییم. مسببالاسباب را یادمان رفته. طعم حزن را عمیق…
بیشتر بخوانید »