-
محمد روفرشبافخرداد ۵, ۱۴۰۲
شب نوشت (۹۲)
به نام خدا پیش از اینکه انتظار داشته باشم که اطرافیانم تغییراتی که کردم را بپذیرند، خودم آنها را بپذیرم. قبول کنم که احساسات و تفکرات و حتی بخشی از سبک زندگی من طوری شده که با سالهای پیش تفاوت چشمگیری دارد. با این مسئله کنار بیایم که بخشی از من، برای خودم هم جدید و تعجببرانگیز است. با کلیت خودم کنار بیایم؛ با منِ بدون روتوش و بدون سانسور. و بدون سانسور حرف بزنم…
-
به نام خدا در درسهای مربوط به گیاهان دارویی که در دانشگاه میخواندیم، با لغتی آشنا شدیم که در ذهنم جا خوش کرد: بطئی. استادمان میگفت گیاهان خیلی وقتها خاصیت بطئی دارند. یعنی یک بار به مقدار کم بخوری اتفاق خاصی نمیافتد. دو بار هم بخوری باز هم اتفاق خاصی نمیافتد. اما اگر به این کار برای مدتها ادامه دهی، میبینی که تغییراتی در وضعیت بدنت حاصل شده. اثر آن گیاه، بطئی بوده؛ اثر گذاشته،…
-
به نام خدا بعد از مدتها یکی از دوستانم را دیدم. پنج ساعتی با هم بودیم. تجربهی بودن با او برای پنج ساعت بسیار عجیب بود. به ندرت دوستانم را در سالهای اخیر در آرامش ملاقات کردهام. صحبت با او، همچون یک جلسهی سایکوتراپی بسیار موفق بود. او توانست خشمی را در وجود من پیدا کند که خودم نمیدیدمش. و من سرنخ را گرفتم و رسیدم به آنجا که خشم در آن زاده شده بود.…