

از نادانی خودم خسته شده ام…
در ذهن خودم برنامه ریخته بودم که برای ادامه ی تحصیل داروسازی، هم شرایط داخل را در نظر بگیرم و در آزمون تخصص ایران شرکت کنم و هم شرایط خارج را در نظر بگیرم و برای دانشگاه های خوب apply کنم و در نهایت بهترین موقعیت را پیدا کرده و انتخاب کنم، اما برخلاف آنچه که مغزم فرمان می داد، انگار دلم راضی به دوباره افتادن در چاهِ تحصیل در ایران نشد و نمی شود.
یادم می آید اول دبیرستان بودم و یک بار معلم شیمی من را به همراه دو نفر دیگر صدا زد تا ما را مورد پرسش کلاسی قرار دهد. من در آن موقع از شیمی متنفر بودم. دوست خوبم محمدرضا که درسش هم خوب بود مثل بلبل سوال ها را جواب می داد و من مثل خر در گل مانده بودم و هیچ نمی توانستم جواب دهم. چند هقته ای گذشت و من خودم را به ضرب و زور مجبور می کردم که شیمی لعنتی (که الان دیگر برایم آنقدر لعنتی نیست) را بخوانم تا اگر معلم دوباره پرسید این بار حداقل دوکلامی بلد باشم. روزی یکی از دوستانم از من پرسید:”شیمی خوندی؟” و من در پاسخ گفتم:”بله، آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه”. چند روز دیگر هم گذشت و اتفاقاً نمی دانم چه شده بود که بعد هفته ها دوباره درس ملعون را نخوانده بودم و صاف همان روز، معلم صدایم کرد و دوباره مثل خر در گل ماندم. دوباره از همان سوراخ گزیده شده بودم؛ کاری که عاقلان نمی کنند.
خلاصه بگویم؛ می خواستم در آزمون داخل هم ثبت نام کنم، ولی تصمیم گیری نهایی برای این کار را به همین ایام_یعنی بازه ی ثبت نام برای آزمون_ موکول کردم. رفتم و سایت مربوطه را چک کردم و متوجه شدم باید در بازه ی معینی آزمون زبان بدهم و اتفاقاً مهلت ثبت نام آخرین آزمون امسال هم به پایان رسیده است. گزینه ی پیش روی دیگر شرکت در یکی از آزمون های آیلتس یا تافل یا دو سه نوع آزمون دیگر است که با توجه به تعلل من در شروع مطالعه برای آیلتس، اگر زبانم بد هم نباشد، نمره ی به دردبخوری با این فرصت کم نخواهم گرفت. شرایط دیگر هم مثل فرصت کافی نداشتن برای مطالعه ی خوب برای امتحان تخصص، درگیر پایان نامه بودن و … هم اضافه شد و کلاً تصمیم گرفتم بی خیال آزمون تخصص داخل شوم. شاید این بار هم قرار بود بار دیگر از یک سوراخ گزیده شوم و خدا خودش جلوی آن را گرفت، شاید هم حماقت و تعلل خودم بوده و بعداً پشیمانم کند.
من همواره در زندگیم محتاطانه عمل کرده ام؛ این دفعه هم می خواستم چنین کنم، ولی این بار کار عاقلانه و محتاطانه را خودم و به فرمان عقلم کنار نگذاشتم؛ انگار دلِ من بی آنکه عقلم بفهمد خودش آن را پس زد و رویش خط بطلان کشید. دیگر فقط دو گزینه پیش رویم است: ادامه ی تحصیل در خارج کشور (و ان شاءالله دانشگاهی خوب) یا گذراندن دوره ی سربازی و طرح (که آخرش می ترسم همین دو سال کل انگیزه ام را نابود کند)
نمی دانم خوب شد یا بد شد. هیچ وقت نمی دانسته ام. چقدر ما آدم های عادی نسبت به خوب و بد و مصلحت و ضرر خود بی اطلاعیم. آنقدر این بی اطلاعی شدت دارد که خداوند در قرآن بی هیچ تعارفی گفته ما چیزهایی را دوست داریم که برایمان شر است و چیزهایی را دوست نداریم که برایمان خیر است و در آخر هم خداوند می گوید من می دانم و شما نمی دانید (۱). نمی دانم نتیجه ی این_تصمیم که نه_ تعویق جدیدم هم چه می شود. آیا ده سال دیگر_اگر عمری بود_ وقتی به الان نگاه می کنم حسرت همین فرصت از دست رفته تحصیل در ایران را می خورم یا اینکه می گویم چه خوب شد آن فرصت از دست رفت و من در جایی بهتر تحصیل کردم؟ و شاید اصلاً محمد سی و سه ساله با خود بیندیشد و بگوید من چه فکرها می کردم و حالا که درس را ادامه ندادم هیچ از دست ندادم! نمی دانم. تنها دانایی من دانستن نادانیم است.
گاهی به خدا می گویم من را راهنمایی کن؛ تقلبی برسان؛ به من بگو کدام راه را انتخاب کنم؟ راه راست یا چپ را؟ کپسول آبی یا قرمز را؟ ولی بعدش با خودم می گویم گیرم که خدا به من بگوید که چه کنم؛ آیا اگر آن چیز مورد علاقه ی من باشد و خدا بگوید ولش کن، کار خودم را انجام می دهم یا آنچه خدا می خواهد را یا بالعکس، اگر از کاری متنفر باشم و خدا بگوید انجامش بده سراغ آن کار خداپسند و ناپسند خودم می روم؟
گاهی اوقات با خود می اندیشم خوش به حال کسانی که با جرئت و جسارت تمام یک کاری که مد نظر دارند را انجام می دهند، حال هرچقدر احمقانه می خواهد باشد هم باشد. خیلی بهتر از بلاتکلیفی و بی انگیزگی دنبال آن است. پدرم هم بارها به من گفته یک تصمیم اشتباه بهتر از تصمیم نگرفتن است و من هم تازگی ها دارم به این نتیجه می رسم.
از نادانی، بلاتکلیفی و حماقت خودم خسته شده ام…
پ.ن.
۱- منظورم بخشی از آیه ی ۲۱۶ سوره ی بقره است: “کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ”
عکس تصویر شاخص: https://jonaheasley.com