علمفلسفه علم

دسته بندی مشکلات اساتید و دانشجویان از دید مصطفی ملکیان

از سال پیش که دسترسی من به تلگرام کمتر شد، خیلی از حرف‌هایی که از طریقش با دیگران رد و بدل کرده بودم و هم‌چنین خیلی از پیام‌هایی که برای خودم ذخیره کرده بودم را به فراموشی سپردم. معمولاً دو حالت وجود داشت که من مطلبی را به بخش پیام‌های ذخیره‌ شده‌ی تلگرامم منتقل کنم: یکی وقتی که مطلب جالبی می‌خواندم و با خود می‌گفتم که برای آینده هم ذخیره‌اش کنم تا دوباره آن را بخوانم و یکی دیگر در مواقعی که احتمال می‌دادم آن مطلب جالب باشد اما حوصله‌ یا وقت خواندنش را نداشتم. اکنون در پیام‌های ذخیره‌ شده‌ام تعداد زیادی مطلب در بستر تلگرام و لینک به وبلاگ‌های مختلف و … دارم که حتی یک بار هم آن‌ها را چک نکرده‌ام.

چند وقت پیش_ یادم نیست به چه دلیل_ شروع به نگاه انداختن به پیام‌های ذخیره شده‌ام انداختم و در بین آن‌ها مطالب جالبی را پیدا کردم. دو سه تا از این مطالب خوب از کانال مصطفی ملکیان بود؛ کسی که زمانی بر خود واجب می‌دیدم حتی‌المقدور همه‌ی پست‌های کانالش را بخوانم، اما با گذر زمان روزبه‌روز علاقه‌ی من به آن پست‌ها کم‌رنگ‌تر شد و بعدها رنگ باخت. با این حال، با اینکه دیگر مثل سابق به دنبال فلسفه و سخن‌های استاد نیستم، وقتی چند روز پیش نگاهی به مطالب ذخیره شده‌ام انداختم، دیدم که کلیت (و نه تمام) آنچه آقای ملکیان در رابطه با مسائلی گفته را قبول دارم. وقتی پست‌ها را دیدم با خود گفتم که شاید بد نباشد که یکی از آن‌ها را در اینجا به اشتراک بگذارم، ازینرو که هم خودِ محتوای آن قابل تامل است و هم با بعضی از مطالبی که در آینده ان‌شاءالله در اینجا مطرح خواهم کرد در ارتباط است. پست استاد را در زیر آورده‌ام:

مشکلات اساتید/ معلمان و دانشجویان/ دانش‌آموزان ِ ایرانی را در پنج دسته می‌توان تقسیم‌بندی کرد:

۱. اساتید/ معلمان ۲. دانشجویان/ دانش‌آموزان ۳. مواد و کتب درسی ۴. نگاه استاد/ معلم به شاگرد ۵. نگاه شاگرد به استاد/ معلم.

۱. مشکلات اساتید/ معلمان:

۱. ۱. نداشتن علم و تسلط لازم و کافی برای تدریس

۱. ۲.نداشتن قدرت تفکر شخصی (یعنی قدرت دخل و تصرف در معلومات و جدا کردن حق از باطل)

۱. ۳. نداشتن فهم از فلسفه و مقصود آموزش و پرورش (یعنی هدف از کار خود و فرآورده‌ی کار خود را نمی‌دانند.)

۱. ۴. نداشتن توانایی نگاه کردن از بالا به خود و در نتیجه عدم تجربه‌اندوزی (یعنی هرجلسه و هر سال تدریس را چراغ راه آینده خود نمی‌کنند.)

۱. ۵. عدم حفظ حرمت علم و معلمی (یعنی حداقل با تظاهر کردن به داشتن مناعت طبع آدم پولدار می‌توانند باعث شوند تا انگیزه علم‌طلبی شاگردان کم نشود.)

۱. ۶. ادعای دانایی کل در رشته‌ی مربوطه را داشتن (استاد/ معلم باید به دانش‌آموزان بگوید من کمی بیش از شما بلدم و برای همین کمی بیش از شما بلد بودن است که معلم شما هستم.)

۲. مشکلات دانشجویان/ دانش‌آموزان:

۲. ۱. علم را وسیله‌ای می‌دانند برای غیر علم ( یعنی هدف خود علم نیست بلکه کسب مدرک است برای کسب شغل و ثروت و لذت و شهرت و …)

۲. ۲. به اشتباه برای علم راه میانبر قائلند، چون در همه چیز راه میانبر را دیده‌اند. (اما علم تنها محصولی است که راه میانبر و جهش ندارد‌.)

۲. ۳. تصور می‌کنند زمانی باید در علم فارغ‌التحصیل شوند. (یعنی علم را فرآورده می‌دانند و نه فرآیند، در نتیجه مدرک‌گرا می‌شوند*.)

۳. مشکلات مواد و کتب درسی**:

۳. ۱. کتب درسی بر اساس نگاه از بالا تألیف نمی‌شود. (نگاه از بالا یعنی نگاه تکمیل‌گرایانه، ماکتی و پازلی.)

۳. ۲. تک‌آوایی بودن کتب درسی (در صورتی که در کتب درسی باید تمام آرای موجود در مورد آن درس را بیان کرد.)

۳. ۳. کتب درسی توسط مؤلفان تراز اول آن رشته تالیف نمی‌شود. (اتفاقا برعکس، کسانی که نمی‌توانند کتاب مفیدی بنویسند کتب درسی را می‌نویسند و مؤلفان برجسته دون شأن خود می‌دانند که کتب درسی بنویسند.)

۴. مشکلات مربوط به نگاه استاد/ معلم به شاگرد

۴. ۱‌. گمان می‌کنند که دانش‌آموزان قوه‌ی تشخیص درست از نادرست را ندارند، غافل از اینکه گاهی دانش‌آموزی مطلبی را بهتر از معلم می‌داند.

۴. ۲. گمان می‌کنند همه‌ی دانش‌آموزان حکم واحد دارند، مثلا همه فقط دنبال مدرک هستند و همین باعث می‌شود تا درس و تدریس را سهل‌انگارانه بگیرند در حالی که گاهی در گوشه و کنار کلاس دانش‌آموزانی هستند که به جدّ به دنبال علم هستند.

۴. ۳. گمان می‌کنند که دانش‌آموز باید شیفته و مرید معلم باشد و حق نقد معلم را ندارد و هر نقدی را مخالفت با خود می‌دانند.

۵. مشکلات مربوط به نگاه شاگرد به استاد/ معلم

۵. ۱. دانش‌آموز، استاد را به عنوان ابزار و نردبان ترقی برای دریافت مدارک تحصیلی نگاه می‌کند در نتیجه به هر نوع تملق و چاپلوسی و کرنش تن می‌دهد. حال آنکه وظیفه‌ی معلم تنها علم و علم‌آموزی است.

۵. ۲. دانش‌آموز گمان می‌کند که معلم باید همه کارها را انجام دهد و گمان می‌کند همه‌ی علم همین است که معلم گفته است در حالی که معلم تنها سرنخ‌ها را می‌دهد و از بالا نظارت می‌کند و منابع را معرفی می‌کند***.

با این اوصاف آنچه ما معلمان ایرانی باور داریم این است که در شرایط دیکتاتوری عریان و استبداد موذیانه و وحشیانه در هر مکان و زمانی «معلم باید انسان باشد»؛

یعنی باید مبارز باشد؛

یعنی باید عشق و آرمان داشته باشد و آزادی‌خواه باشد؛

یعنی باید با خویشتن خویش و نیز با کسانی که در راه مبارزه با آنها همکاری می‌کند صادق و شفاف باشد؛

و برای رسیدن به این اصول انسانی کوشا،جدّی، مصرّ و سخت‌کوش باشد؛

و اولین راهکار پیشنهادی جهت رهایی از مشکلات، «گام برداشتن در مسیر “خودشناسی ِ اصیل” است».

☘️منبع: مصاحبه خصوصی

کانال تلگرامی استاد ملکیان


پ.ن.*روی همین یکی دو جمله بیرون و درون پرانتز می توان ساعت‌ها بحث کرد.

**فکر می‌کنم مشکلات کتاب درسی که استاد اشاره کرده‌اند بیشتر به کتب درسی دانش‌آموزان ربط پیدا می‌کند تا کتب درسی دانشجویان.

***این مشکل را هم بیشتر در فضای دانش‌آموز/معلم دیده‌ام تا فضای دانشجو/استاد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا