وبلاگ

هزار جلوه زندگی

به نام پروردگار

سلام.

احتمالاً بیشتر شما که این وبلاگ را می‌خوانید وبلاگ قدیمی من به نام «هزار جلوه زندگی» را دنبال می‌کردید. گمان می‌کنم در جریان اتفاقاتی که منجر به حذف وبلاگ شد هم باشید. 

در اینجا خواستم بنویسم دامنه‌ی «هزار جلوه زندگی» را دوباره و برای یک سال دیگر تمدید کردم. طبیعتاً چون دامنه دات کام است، هزینه‌بر است، ولی نخواستم آن را از دست بدهم. در نتیجه‌ی این اطلاع‌رسانی هدفی را دنبال می‌کنم: مشورت با دوستان. 

همانطور که تابستان چهار سال پیش و در آغاز وبلاگ نوشته بودم، هدف من از تاسیس «هزار جلوه زندگی» وبلاگ‌نویسی نبود. تاریخ معمولاً به زندگی، کردار و گفتار و جنگ‌ها و پیمان‌نامه‌های میان پادشاهان و جنگ‌آوران می‌پردازد، در حالی که زندگی مردم عادی‌ای که هزاران سال است می‌آیند و می‌روند در اکثر مواقع مسکوت باقی می‌ماند؛ ابتدا خودشان زیر خاک مدفون می‌شوند و سپس خاطراتشان آرام آرام به دست فراموشی سپرده می‌شوند. مسلماً بسیاری از این خاطرات یا داستان‌ها و افسانه‌های بومی مردم برای نسل‌های فعلی و بعدی ارزشمندند، چه از نظر اخلاقی و چه از نظر تاریخی و فرهنگی. من با «هزار جلوه زندگی» می‌خواستم با مردم معمولی_ و عموماً از میان مسن‌ترها_ مصاحبه کنم، خاطرات مردم شهرها و روستاهای ایران را جمع‌آوری کنم، و به صورت متن منتشر کنم. در ادامه فکر ضبط فایل صوتی یا تصویری هم به ذهنم رسید، اما به دلیل مشغله‌ی زیاد به هیچ کدام یک از این کارها نرسیدم؛ نه به انتشار متنی، نه صوتی و نه تصویری. الان هم که در حال نوشتن این متن هستم هنوز محدودیت‌های سابق را دارم و نمی‌توانم به مناطق مختلف سفر کنم. گمان هم نمی‌کنم بعد از سربازی شرایط من برای این کار تطبیق پیدا کند. 

طبیعی بود اگر به دلیل فرصت نکردن کلاً این ایده را کنار می‌گذاشتم، اما سال پیش این فکر به سرم خطور کرد که به جای اینکه خودم، با این همه محدودیت زمانی و شغلی که دارم، تحقیقات دقیق کنم و آدم‌های مسن‌تر مناطق مختلف را پیدا کنم، بعد بلند شوم و به شهرها و روستاهای مختلف بروم و مصاحبه کنم، از دوستانم بخواهم که اگر به انجام چنین کاری علاقه‌مند هستند و شرایطش را در روستا یا شهر خود دارند با من همکاری کنند. 

در حقیقت من به «هزار جلوه زندگی»_ در صورت اجرای مناسب و باکیفیت_ به چشم یک میراث فرهنگی نگاه می‌کردم و می‌کنم و نه یک کسب و کار. برای همین ترجیح دادم پیش از اینکه اهمال‌کاری من را راهی گور کند و هیچ کاری نکرده باشم، حداقل این ایده را مطرح کرده باشم. با مطرح کردن این ایده این حالات محتمل است: ۱- این ایده، مانند بسیاری از پست‌های دیگر وبلاگ، کلاً دیده نشود و اتفاقی نیفتد. در این حالت من فقط حدود دویست سیصد هزار تومان متضرر شده‌ام که دامنه را تمدید کرده‌ام.* ۲- این ایده تکراری یا در حال توسعه توسط افرادی دیگر باشد و دوستان به من اطلاع دهند که در این صورت به نفع من خواهد بود که کار عبثی انحام ندهم. ۳- اتفاقاً این ایده به‌ دردبخور باشد و دوستانی از ایران همکاری کنند تا آهسته‌آهسته آرشیوی از حرف‌های مردم عادی ایران در «هزار جلوه زندگی» بسازیم. ۴- این ایده به دردبخور باشد اما کسی بخواهد خودش آن را اجرا کند که این هم از نظر من عیبی ندارد، چون از ابتدا قرار بر کسب منفعت مادی نبوده که من از آن متضرر شوم. ۵- این ایده به دردبخور نباشد؛ امکان اجرا نداشته باشد؛ بودجه بسیار زیاد بخواهد؛ یا هر مسئله دیگر که کلاً آن را منتفی کند. ۶- حالتی اتفاق بیفتد که از پیش‌بینی‌های من خارج است. 

اگر در مورد این ایده نظری دارید یا کمک خاصی می‌توانید بدهید ممنون می‌شوم من را مطلع کنید.

ارادتمند.

محمد

پ.ن. * می‌دانم که صفحاتی نظیر People of New York و اگر اشتباه نکنم People of Amsterdam تقریباً هدفی مشابه من را در خارج کشور پیگیری می‌کنند، اما من علاوه بر بازگفتن یک روایت شخصی، به دنبال انتشار اطلاعات بیشتر از خود مناطق مختلف ایران، به خصوص روستاهای کم‌تر شناخته شده، هم هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا