-
محمد روفرشبافاسفند ۴, ۱۴۰۳
شب نوشت (۱۱۳)_ این شب ویژه
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بیشهادت، مرگ با خسران چه فرقی میکند هم طعنه شنیدند. هم فشارها بر ایشان آمد. هم شهید شدند. ایشان که شهادت را میطلبید و به آرزویشان رسیدند. حیف از ما که آنها را از دست میدهیم. نه یک بار. نه دو بار. مدام از دست میدهیم امثال او را. مدام. در تلاطم بودهام. به خیالم، دیگر غرق در کار شدهام و دیگر کمتر وقت برای فکر کردن…
-
محمد روفرشبافبهمن ۲۹, ۱۴۰۳
شب نوشت (۱۱۲)
بسم الله الرحمن الرحیم از دلایل دیگر که از دلایل اصلی کمتر نوشتنم است، لپ تاپم است. قدیمی و کند است و ویندوزش را سالهاست عوض نکردهام. همین الان مشکلی که در نوشتن این مطلب داشتم این بود که از بس ننوشتهام و از بس صفحه کیبوردم بین انگلیسی و آلمانی در گردش است که یادم نبود چگونه نیمفاصله باید بگذارم و بعد از مدتی فکر کردن، خودِ انگشتانم فهمیدند چه باید بکنم. امشب خواستم…
-
محمد روفرشبافبهمن ۷, ۱۴۰۳
شب نوشت (۱۱۱)
به نام او سبک زندگیام تغییر کرده. بیشترِ شبها زود میخوابم. یکی از دلایل اینکه کمتر شبنوشت نوشتهام همین است. دلایل دیگری هم دارد: کارِ زیاد. نبودن انگیزهی سابق برای نوشتن. تلاش برای تمرکز بیشتر بر روی خواندن به جای نوشتن و عواملی دیگر. مادرم انتقاد میکرد از من که آنقدر در لاک خودت فرو رفتهای که اگر کسی از تو بپرسد آلمان چگونه است و راهنمایی بخواهد بگیرد جوابی نداری که بدهی. تا حدی…