بسم الله
پرسیده بودم جای تبیین کجاست؟ اکنون میپرسم چه کسی باید تبیین کند؟ و برای تبیین، چه حدی از اطلاعات لازم است؟
مثال بیاورم: با خواندن چند کتاب در مورد اقتصاد، آیا امکان تبیین وجود دارد که این راه اقتصاد که میرویم به بیراهه میرود؟ چه کسی باید تبیین کند؟
یکی از مسائلی که با آن دست به گریبان هستیم، این است که بعضی از علوم انسانی خواندههای ما:
- به قول دکتر رفیعپور در کتاب «آناتومی جامعه» از سر ناچاری و قبول نشدن در رشتههای دیگر بعضی رشتهها نظیر علوم سیاسی و … میخوانند.
- خواندن علوم انسانیِ دینزداییشده، دینگریز و دینستیز و بالتبع، ایرانستیزشان میکند، اگرچه در ظاهرِ امر ایران ایران کنند و سنگ ملت را در ظاهر به سینه بزنند. نگریستن با چشمان لیبرال و سکولار، یک ایران کج و معوج را در ذهنشان شکل میدهد که ربط چندانی به واقعیت ندارد.
در نتیجه، وظیفه بر دوش عدهای دیگر هم میافتد که بروند و یاد بگیرند و چاره بیندیشند.
حال، باید فرد ببیند چه کند که باید حرف بزند. بنویسد. یا …
و مسئلهی دیگر این است که فرد با خود بیندیشد که اصلاً تا چه حد میتواند موثر باشد. اصلاً خداوند چقدر در وجود ما فاعلیت قرار داده است؟ و آیا تبیین باید بکنیم که نور ایمان در قلب خودمان رسوخ کند یا اینکه دیگران را به سمت پروردگار سوق دهیم. و اصلاً سوال بنیادیتری بپرسیم: که تبیین برای چیست و در چه جهتی است؟
چون خستهام نمیتوانم ادامه دهم. بماند برای فرصتی دیگر.