-
و پس از آن شب باز هم با محمد حرف زدم. میگفت آن شب از موضوعی ناراحت بوده که حرف نمیزده. بگذرم. با او صحبتم را ادامه دادم و به او گفتم: “چیزی که امروز در مورد ساعت به ذهنم رسید این بود که چرا من تیک تاک ساعت را هرجور بخوام میتونم بشنوم. ساعت گاهی تیک تاک میکند، گاهی صدای تاک تاک میدهد و …” و از او پرسیدم: “تو هم همینطوریای؟” و او…
-
پریشب که بچهها در حال گپ زدن با هم بودند، من توجهم به ساعت دیواری آویزان به ستون رستوران جلب شد. ساعت بزرگی بود، با عقربهی ثانیهشماری که به جای دادن صدای تیک تاک، آرام آرام و آهسته و پیوسته حرکت میکرد. چشمم به صورتِ محمد افتاد. او هم ساکت بود و با کسی حرف نمیزد. شاید ذهنش درگیر بود و شاید خسته بود. به او گفتم: «من این ساعتها که عقربه ثانیهشمارشان آرام آرام…
-
ماهها پیش در جایی سوالی شنیدم: «اصلاح باید از چه جهت صورت بگیرد؟ آیا ابتدا باید حکام مملکت اصلاح شوند تا مردم اصلاح شوند، یا بالعکس، ابتدا باید مردم اصلاح شوند تا حکام- که از دل همین مردم بیرون میآیند- اصلاح شوند؟» و کمی به آن فکر کردم و بعد هم خودِ سوال و فکرهایم را فراموش کردم. در این چند ماه تجربههای مختلفی کسب کردم، با افراد با عقاید و آراء مختلف به گفتگو…