شب نوشت (۸۵)
بسم تعالی
به این فکر کردم که از عوامل مصیبتزدگیمان این است که بیش از حد میکوشیم از مصیبت فرار کنیم. در نتیجهی این طرز تفکر، مدام از چاله در میآییم و به چاه میافتیم. طبیعی است که بخواهیم جنسِ مشکلاتمان را عوض کنیم، اما بعضی از ما با توهم بیمشکل شدن زندگی میکنیم و شرایطمان را تغییر میدهیم.
از آدم الف، به آدم ب پناه میبریم.
از شهر ج به شهر دال میرویم.
از کشور ه به کشور واو میرویم.
و بگیر الی آخر. و باز احساس بدبختی میکنیم. حال ممکن است گزینههای دوم واقعاً کمی از اولیها بهتر هم باشد. اما چون با توهم بزرگ شدهایم و زندگی میکنیم_ توهم اینکه در این دنیا میتوان کاملاً خوش بود_ و استانداردهای زندگیمان را نه بالا، بلکه غیرقابل دسترسی میگیریم، روز به روز احساس بدبختی بیشتری میکنیم.
لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ
که همانا آدمى را در رنج و سختى آفریده ایم
مخزن همدلی من سوراخ شده است. حوصله ندارم. بیشتر ترجیح میدهم از آدمهای اطرافم بگریزم تا با آنها همدلی کنم. این انرژی که برای همدلی گذاشتم را اگر صرف کیمیاگری کرده بودم مس طلا شده بود.
خدا به همهمان صبر بیشتر دهد.
به نقطهی مهم و دردناکی در زندگی رسیدهام که میبینم عملاً تغییر خیلی چیزها از دست من خارج است.
بعضی نوشتههای اخیرم گنگ است. ترجیح میدهم همینطور باشد. گاهی سفرهی دل را پیش نزدیکان هم که باز میکنم نتیجهی ناخوشایندش را میبینم.
دور، دور گوسالهپرستان است. کلیم اللهی بایست بیاید که دستشان را از مردم، و مهمتر از همه اذهان مردم جهان، کوتاه کند. دور، دور دروغ است. هرچه شاخدارتر، باورپذیرتر. مسئله هرچه کماهمیتتر و احمقانهتر، در بوق و کرنای بیشتر. و هرچه مسئله مهمتر، در سکوت رسانهای سنگینتر. جهانی داریم در غایت تحریف.
مدفوع حیوانی را اگر زراندود کنیم باز هم مدفوع است. مدفوع را نمیبینیم. لایهی نازک زر را میبینیم و به به و چه چه میکنیم. و گهگاهی بخشهایی از این لایهی زر نازک سوراخ میشود، اما ما چشممان را میپوشانیم که اصلِ موضوع را نبینیم. مبادا که به منافع ما ضربه بخورد. منافع گذرای دنیوی.
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا أُولَئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
اى پیامبر کسانى که در کفر شتاب مى ورزند تو را غمگین نسازند [چه] از آنانکه با زبان خود گفتند ایمان آوردیم و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود و [چه] از یهودیان [آنان] که [به سخنان تو] گوش مى سپارند [تا بهانه اى] براى تکذیب [تو بیابند] و براى گروهى دیگر که [خود] نزد تو نیامده اند خبرچینى [=جاسوسى] مى کنند کلمات را از جاهاى خود دگرگون مى کنند [و] مى گویند اگر این [حکم] به شما داده شد آن را بپذیرید و اگر آن به شما داده نشد پس دورى کنید و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند هرگز در برابر خدا براى او از دست تو چیزى بر نمى آید اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند در دنیا براى آنان رسوایى و در آخرت عذابى بزرگ خواهد بود