شبی از شبهایی که برای شرکت در المپیاد علمی سال ۹۷ مهمان خوابگاه دانشگاه ایران بودیم، من و علیاکبر توجهمان به دعای تعقیبات نماز عشاء جلب شد؛ تعقیباتی که هیچکداممان هیچگاه ندیده و نشنیده بودیم. این دعا در ذهن من ماند و هرچندوقت یکبار به خانهی ذهنم رجعت میکرد و دوباره میرفت. این دو سه روز در موردش زیاد فکر کردم:
اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَیْسَ لِی عِلْمٌ بِمَوْضِعِ رِزْقِی وَ إِنَّمَا أَطْلُبُهُ بِخَطَرَاتٍ تَخْطُرُ عَلَى قَلْبِی فَأَجُولُ فِی طَلَبِهِ الْبُلْدَانَ فَأَنَا فِیمَا أَنَا طَالِبٌ کَالْحَیْرَانِ لا أَدْرِی أَ فِی سَهْلٍ هُوَ أَمْ فِی جَبَلٍ أَمْ فِی أَرْضٍ أَمْ فِی سَمَاءٍ أَمْ فِی بَرٍّ أَمْ فِی بَحْرٍ وَ عَلَى یَدَیْ مَنْ وَ مِنْ قِبَلِ مَنْ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ عِلْمَهُ عِنْدَکَ وَ أَسْبَابَهُ بِیَدِکَ وَ أَنْتَ الَّذِی تَقْسِمُهُ بِلُطْفِکَ وَ تُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِکَ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ یَا رَبِّ رِزْقَکَ لِی وَاسِعاً وَ مَطْلَبَهُ سَهْلاً وَ مَأْخَذَهُ قَرِیباً وَ لا تُعَنِّنِی بِطَلَبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی فِیهِ رِزْقاً فَإِنَّکَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی [عَنَائِی]وَ أَنَا فَقِیرٌ إِلَى رَحْمَتِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جُدْ عَلَى عَبْدِکَ بِفَضْلِکَ إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.
خدایا من نمیدانم روزی ام در کجاست، و آن را تنها بر پایه گمانه ایى که بر خاطرم مى گذرد میجویم، و ازاین رو در جستجوى آن شهرها را زیر پا میگذارم، پس در آنچه که خواهان آنم همچون حیرت زدگانم، نمیدانم آیا در دشت است یا در کوه؟ در زمین است یا در آسمان؟ در خشکى است یا در دریا؟ نمیدانم به دست کیست؟ و از جانب چه کسى است؟ ولى به یقین میدانم که دانش آن نزد تو و اسباب آن به دست توست و تویى که آن را با لطف خویش تقسیم میکنى و با رحمت خود براى آن سبب فراهم میسازى، خدایا، پس بر محمد و خاندان او درود فرست و بارپروردگارا، روزى خود را بر من گسترده ساز و به دست آوردنش را برایم آسان نما و جاى دریافتش را نزدیک قرار ده و با طلب آنچه برایم در آن روزى مقدر نکرده اى به زحمتم میفکن، چه تو از آزردن من بی نیازى و من به رحمتت نیازمندم، پس بر محمد و خاندان او درود فرست، و با لطف و فضل خویش بر بنده ات کرم نما، تو صاحب بخشش بزرگ هستى.
یک بار یکی از سخنرانیهای قشنگ استاد الهی قمشهای را گوش میدادم. ایشان میگفتند پدرشان معتقد بوده که ترجمهی قرآن رزقشان بوده است. آنچه که من از این حرفِ مرحوم الهی قمشهای و حرفِ دیگر افراد برداشت کردهام این است که رزق بسیار گسترده است و علاوه بر نیازهای اولیه انسان، شامل چیزهای زیاد دیگری هم هست که ما معمولاً در نظر نمیگیریم. شاید علم و دانش، کار نیک، همسر و فرزندان خوب، و … هم جزئی از رزق ما باشند. دعای بالا را از ته دل (و با همین دید وسیع به مفهوم رزق) بخوانیم و ببینیم چه میشود! چه میشود! چه میشود!
الان از دومین شب قدر پژوهش در دانشگاه برگشتهام؛ حالم منقلب است: همزمان هم غمگینم، هم شادم، هم دیو میخواهد امیدم را برباید، هم امیدوارم؛ همه حسی با هم دارم. چقدر معارف دین ما و ائمهی ما زیباست و جامع که احساس میکنم هرآن دعایی که من در این چند مدت میخواستهام بکنم و بلد نبودهام با چه زبانی بگویم را در چند جملهی کوتاه و در قالب تعقیبات نماز عشاء، نماز خداحافظی آن روز با خدا، در اختیارمان گذاشته. دوباره مینویسمش تا دوباره بخوانمش و حالِ دلم خوبتر شود:
خدایا من نمیدانم روزی ام در کجاست، و آن را تنها بر پایه گمانه ایى که بر خاطرم مى گذرد میجویم، و ازاین رو در جستجوى آن شهرها را زیر پا میگذارم، پس در آنچه که خواهان آنم همچون حیرت زدگانم، نمیدانم آیا در دشت است یا در کوه؟ در زمین است یا در آسمان؟ در خشکى است یا در دریا؟ نمیدانم به دست کیست؟ و از جانب چه کسى است؟ ولى به یقین میدانم که دانش آن نزد تو و اسباب آن به دست توست و تویى که آن را با لطف خویش تقسیم میکنى و با رحمت خود براى آن سبب فراهم میسازى، خدایا، پس بر محمد و خاندان او درود فرست و بارپروردگارا، روزى خود را بر من گسترده ساز و به دست آوردنش را برایم آسان نما و جاى دریافتش را نزدیک قرار ده و با طلب آنچه برایم در آن روزى مقدر نکرده اى به زحمتم میفکن، چه تو از آزردن من بی نیازى و من به رحمتت نیازمندم، پس بر محمد و خاندان او درود فرست، و با لطف و فضل خویش بر بنده ات کرم نما، تو صاحب بخشش بزرگ هستى.
پ.ن.۱٫ اول که خواستم این متن را بنویسم با خود گفتم چرا بنویسم در حالی که خودم نسبت به توجه به روحِ این دعا نیازمندترم، اما بعد با خود گفتم مینویسمش برای دلِ خودم. خودِ خودِ خودم.
پ.ن.۲٫ متن دعا در مفاتیحالجنان موجود است. من متن دعا را از فردا نیوز کپی کردم.