

دوستش داشتیم.
او مردی بود با اخلاقی خاص؛ با کلامی دلنشین؛ با دانشی عمیق در حیطهای خاص، یعنی فوتبال. دوستش داشتیم، چرا که خوب بود و علاوه بر خوب بودن، خودش بود.
او از معدود آدمهایی بود که من را به تماشای تلویزیون ترغیب میکرد. از همان روزی که برای سفر در زمستان ۹۲ به قشم رفتیم و به طور اتفاقی برنامهی «آن سوی نیمکت» را در اواخر یک روز پنجشنبه دیدیم، تا مدتها دیدن برنامهی او عادت ما شده بود. هر هفته منتظر میماندیم که پنجشنبه شب برسد و دکتر صدر در مورد قصهها و تاریخ فوتبال برایمان بگوید. قصههای او شیرین و دلنشین و دانش او وسیع بود. موسیقی زیبا و تصاویر قدیمی بازیهای سالها پیش مکمل سخنان او میشد و لذت دیدن برنامه را دوچندان میکرد. گذشت و گذشت و ما بزرگتر و بزرگتر شدیم و او پیرتر و پیرتر، تا اینکه دکتر صدر راهی آمریکا شد و کمکم برنامه آن سوی نیمکت به آخر خط رسید. کم کم از او کمتر خبر داشتیم و گهگاهی مقالههایش را در ورزش ۳ میخواندیم و کمکم داشتیم او را فراموش میکردیم که با خبر شدیم حال او خوب نیست و درگیر مبارزه با سرطان است. زمان چندانی نگذشت تا اینکه امروز صبح برادرم گفت که او از پیش ما و از دنیای فانی رفته است.
دکتر صدر را دوست داشتم، نه به این دلیل که فوتبالی باشم_ که نیستم. او را دوست داشتم از این جهت که خودش بود. او اخلاق خاص خودش را داشت و این اخلاق او برای بیشتر دیده شدن نبود. او بازیها را تحلیل میکرد، اما خودش بازیگر نبود.
او را دوست داشتم، به این جهت که وقتی که به کلامش گوش میدادم میفهمیدم که آن کلام از یک آگاهی عمیق سرچشمه میگیرد. او به من ثابت میکرد که خیلی چیزها وقتی عمیقاً واکاویده شوند زیبا هستند؛ حتی اگر به تصنعی بودن یک بازی با قوانینی قراردادی بین عدهای از انسانها نظیر فوتبال باشد.
او را دوست داشتم، به این جهت که از روزهای عمرش، از سرمایهی اصلیاش، مایه گذاشته بود تا اینکه آنچه را دوست داشت بیشتر بفهمد. او در علایقش دنبالهرو دیگران نبود، بلکه پرچمدار علاقهی خود بود.
او را دوست داشتم، و خیلیهای دیگر که او را در قاب تلویزیون دیده بودند هم همین حس را دارند، و این دوست داشتن من را امیدوار میکند به اینکه ریشه حقیقتجویی و علمطلبی در ما کاملاً نخشکیده است. همینکه ما او، دکتر صدر، را از خیلِ سیاسیون نادان که در هرچیز اظهار فضل میکنند و به گزارههای خود شک نمیکنند بیشتر دوست داریم، نشانگر این است که هنوز بذر حقیقتجویی خفته در خاک دل ما با نمی باران میتواند بروید و سبز شود.
دوستش داشتیم و هنوز هم دوستش داریم، مردی را که شاید سرطان در ظاهر او را به زانو در آورده باشد، اما تاثیر بودنش، متبحر بودنش در رشتهاش، و صداقت در گفتار و رفتارش برای سالها، و چه بسا دههها، در دل کسانی که دوستش داشتند باقی بماند.
بدرود مرد ابدی.
بدرود دکتر حمیدرضا صدر.
پ.ن.۱. عکس شاخص از فارس نیوز.
پ.ن.۲. برای شادی روحش دعا کنیم.
پ.ن.۳. برای یافتن فایل صوتی این پست در کانال تلگرام این را سرچ کنید:
#v1