پیشگفتار ۱: این نوشتهها تنها به درد دانشجویان داروسازیای میخورد که تازه شیفت داروخانه گرفتهاند یا در شُرُفِ شیفت گرفتناند. شاید برای کسانی هم که در یکی دو سال اول شیفت دادنشان باشند مناسب باشد، اما به درد کس دیگری نمیخورد.
پیشگفتار ۲: آنچه من مینویسم از تجربه و تفکرات خودم نشئت میگیرد. نه لزومی دارد که هرچه میگویم صحیح باشد و نه لزومی دارد شما قبولش کنید. این مطلب را صرفاً به عنوان تجربیات یک ترم بالایی بخوانید.
تابستان ۹۲ بود. ترم دوم را به پایان رسانده بودم. با خود میپنداشتم که حتماٌ باید هر روز کار مفیدی کنم. پندار بعدیام آن بود که حال که رشتهی داروسازی میخوانم مفیدترین کار یادگیری کار در داروخانه است. همین مسئله من را به حاضر شدن یک روز در میان و صبح زود در داروخانهای شناخته شده در اصفهان کشاند؛ داروخانهای که متعلق به یکی از اقوام دور ما بود. من با توجه به بیتجربه بودنم در آنجا تنها به عنوان یک کارآموز غیررسمی حضور داشتم و نسخهپیچی میکردم؛ آن هم نه در سطحی عالی. در نتیجه، کسی آنجا روی من به عنوان یک تکنسین هم حساب نمیکرد، مِن جمله خودم. بعدها که دانشجوی ترمهای آخر بودم با خود فکر میکردم که داروخانه رفتن در آن تابستان کار اشتباهی بود. خودم را سرزنش میکردم که چرا کار مفیدتری نکردم؛ مثلاً چرا در کارهای تحقیقاتی شرکت نکردم. اما باز هم بزرگتر شدم و دیدم که درست است که دانشجوی ترم دو بودم و در نتیجه در داروسازی هر را از بر تشخیص نمیدادم و در نتیجه ادراک من از داروها کافی نبود، اما همین که حاضر شدم صبحها به داروخانه بروم به این قصد که چیزی یاد بگیرم با ارزش بوده است. ثانیاً، من در آن سن گزینهی دیگری به ذهنم نمیرسید که روزهای تعطیل کوتاه را با آن بگذرانم. در آن موقع پوشهی تحقیقات هنوز در ذهنم باز نشده بود که من به جای داروخانه سراغ تحقیقات بروم. ثالثاً، اگر این پوشه باز هم شده بود، مگر آن تحقیقات دانشگاهی که انجام میشد گُلی به سر آدم میزد که من بگویم اگر تحقیق میکردم بهتر بود. در مجموع رفتن من در آن ترم به داروخانه ضرورتی نداشت، اما بد هم نبود. تجربهای بود برای خودش.
یادم میآید یکی از کارهایی که در آن مقطع انجام میدادم این بود که تاکید داشتم «همهچیز» را یاد بگیرم. از روز اول شروع کردم به مرور داروهای قفسههای داروخانه از اول تا آخر. حتی یادم است اولین قفسهای که بررسی کردم کجا بود و آخرینها کجا. اولین قفسه اسپریهای تنفسی و بینی بودند و آخرین مکملها. دفتری گرفته بودم و در آن نام تجاری و ژنریک دارو را به همراه هرچه توضیح ضروری و غیرضروری بود در آن مینوشتم. امید داشتم که همهی اسامی داروها را که نوشتم یکی یکی در آینده در کتاب «داروهای ژنریک ایران» بررسی کنم و بیشتر بیاموزم. این کار هیچوقت صورت نگرفت. درسها و دغدغههای ترمهای بعدی به من اجازهی چنین کاری نداد. این تاکید به یادگیری همهچیز در سال ۹۶ هم که این بار به عنوان قائم مقام مسئول فنی به یکی از داروخانههای مطرح دیگر در اصفهان رفتم وجود داشت. همهچیز یعنی چه؟ یعنی تاکید داشتم که علاوه بر داروهایی که در کارورزی در موردشان آموختیم، داروهای مکمل را هم یکی یکی بررسی کنم و اجزایشان را بدانم. یا حتی محصولات پوستی برند، مثل Jute و Hydroderm و Prime و ISIS و QV و بقیهی برندهایی که آن سالها در ایران بود ولی دیگر پیدایشان نیست را هم با کاربردشان یاد بگیرم. از اتفاق آن داروخانهای که سال ۹۶ هم رفتم بسیاری از این برندها را داشت و سود بسیار زیادی از داروهای پوستی نصیبش میشد و مشتریهای زیادی داشت و این خود وسواس من را در یادگیری آن محصولات پوستی تشدید میکرد. فکر میکردم اگر بیمار از من بپرسد این کرمِ ساختِ فلان شرکت را چجوری استفاده کنم و ندان ایرادی دارد: مشتری من را بیسواد خواهد دانست و من احساس شرم خواهم کرد و بگیر الی آخر. چیزی نگذشته بود؛ یعنی همان سال ۹۷ و ۹۸ بود که به این نتیجه رسیدم که اصلاً یادگیری «همه چیز» نه ضروری است، نه عاقلانه است و نه کاربردی. مثالش را در خلال حرفهایم زدم. در کشوری که داروهای ضروریاش نظیر انسولین خیلی وقتها درست توزیع نمیشود و برای مدتی نیست و نابود میشود، دیگر تکلیف مکملها و به خصوص محصولات آرایشی بهداشتیاش روشن است. لزومی ندارد حفظ کنید مثلاً لوسیون آنتیشوت هِگور را چگونه مصرف میکنند. روش مصرفش را روی جعبهاش نوشته. اگر کسی پرسید شما میتوانید نگاه کنید و به بیمار بگویید چه کند. تنها چیزی که در این مورد شاید به دردتان بخورد این است که سرچی انجام دهید و ببینید آنتیشوت یعنی چه. مثال دیگر داروهای مکمل است. لزومی ندارد که تک تک مکملها را به بِرَند بشناسید. مکملی که اسمش فارماتون بود و مردم قوطی قوطی میخریدند میبردند، الان کجاست؟ الان مشابه ایرانیاش تولید شده. خارجیاش هم یا در داروخانهها موجود نیست یا اگر باشد قیمت میلیونی دارد و جز عدهای معدود کسی نمیخرد. پس تکلیف آرایشی-بهداشتیها و مکملها از نظر من روشن است: اگر برندهای خاصی در داروخانه موجود باشد و خواهان زیادی داشته باشد، خودتان به مرور نگاهی به آنها خواهید داشت و کمی بروشورشان و … را خواهید خواند تا اگر نکتهای دارند در گوشهی ذهنتان بماند. دستور مصرفهایشان را هم را روی جعبهها خواهید دید. اگر بیماری مثلاً پرسید Hair vit را بعد غذا بخورم یا نه، هیچ اهمیتی ندارد که دستورش را حفظ باشید یا نباشید که با غذا بخورد یا نه. همان موقع جعبه را بردارید و طبق دستور مصرف جعبه به بیمار توصیه کنید. در اینجا نکتهی مهم این است که اگر دارو توضیح فارسی ندارد و همهچیز به انگلیسی است بتوانید دقیق آنچه روی جعبه یا بروشور نوشته شده را بخوانید. یادگیری انگلیسی مهارتی است که باید جداگانه برایش وقت بگذارید اگر نگذاشتهاید. در مجموع، مکملها و فرآوردههای آرایشی بهداشتی را که یا مردم خودشان میخواهند یا نسخه میشود را با تکرار نسخ یاد خواهید گرفت و مثلاً دستور Hair vit که روزی یکی است بعد یکی دو بار نسخهاش را رد کردن در ذهنتان خواهد نشست. شما هرچه این مکملها و بهداشتیها را بشناسید و در داروخانه موجود داشته باشید باز هم تعدادی از آنها هستند که در داروخانهی شما موجود نیستند و شما اسم تعدادی از آنها را هم حتی نشنیدهاید. نیازی به حفظ کردن وسواسگونهی این داروها_ چه برندشان، چه دستور مصرفشان، چه تک تک مواد به کار رفته در آنها_ نیست. مهم این است که بتوانید این موارد را از روی بروشور یا جعبه دارو چک کنید. اگر بر فرض بیماری در مورد دارویی از این دستهها از شما مشورت خواست و شما خودش را موجود نداشتید، معمولاً میتوانید آنچه بیمار میگوید را در سایتهای مکملفروش نظیر مثبت سبز پیدا کنید و عکس جعبه و دستور مصرفش را ببینید و راهنماییاش کنید.
شاید برایتان این سوال باشد که پس اگر لازم نیست اینجور موارد را حفظ کنم، پس چه روشی برای یادگیری آنها اتخاذ کنم؟ نظر من این است: کلیتشان را یاد بگیرید و آرام آرام به دنبال مواردی که در موردشان کنجکاو میشوید بروید و تحقیق کنید. مثلاً اگر میبینید فلان مکمل کلسیم کربنات دارد و دیگری کربنات سیترات، بعدها تفاوت این دو را چک کنید. اگر بر روی دارویی نوشته حاوی فروس بیس گلایسینات و دیگری فروس سولفات، بعداً تفاوت آن املاح را چک کنید. اگر طالب یادگیری بیشتر در مورد این داروها هستید، به نوشتهی بروشور اکتفا نکنید و خودتان در منابع معتبر در مورد این داروها مطالعه کنید. مثال دیگر: اگر روی جعبه هر داروی مکمل نوشته “RDA” و نمیدانید معنیاش چیست؛ در مورد خود آن سرچ کنید و ببینید قضیهاش چیست. در مورد کرمها، لوسیونها، شامپوها و دیگر ترکیبات موضعی هم میتوانید به تدریج این کنجکاویها را دنبال کنید. این موارد معمولاً ترکیبات زیادی در خود جا دادهاند (که من هم خیلی از آنها را بلد نیستم)، اما به تدریج میتوانید بعضی از آنها را بشناسید و با خواصشان آشنا شوید. این آشنایی به تدریج به شما در درک کلی این فرآوردهها کمک خواهد کرد.
ادامه دارد…