شب نوشت (۲۵)
دوست دارم پیش از مرگم جهان را بهتر بفهمم.
این حرف بدین معنا نیست که ما آدمها خیلی چیزها راجع به جهان میدانیم.
اما دوست دارم از عصارهی تجربه و خرد بشری تا قرن بیست و یکی که در آن هستیم بیشتر آگاه باشم.
حیف که اینقدر زمان گذراست و عمر ما کوتاه.
افسوس که «عقربک های فواره در صفحه ساعت حوض زمان را به گردی بدل می کنند»
گاهی بعضی دوستانم لطف میکنند و از من تعریف میکنند، اما من دقیق نمیفهمم از چه چیزی تعریف میکنند. مثالش یکی از دوستانم است که مرتباً به من میگوید با بقیه فرق دارم و کارهایم جالب است ولی نمیگوید دقیقاً چه چیزی فرق دارد و چه چیزی جالب است. من ترجیح میدهم دقیق بدانم چه چیزی در من ستودنی است. این را مدیون «ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی» مارشال روزنبرگ هستم که امیرمحمد معرفی کرده بود و من دو سه سال بعد آن را خواندم. میگویم مدیون، چون وقتی معیار ستوده شدن گنگ باشد بیشتر گیجم میکند تا خوشحالم کند. ستودن بدون جهت من را یاد این شعر مهتاب در مجموعهی «پاورچین» میاندازد:
«یاسمنگولا به باباش میگه تو خوبی بابای یاسمنگولا به یاسمنگولا میگه:یاسمنگولا خودت خوبی…»
فکر کردن به لحن مهتاب وقتی این شعر را خواند لبخند بر لبم میآورد.
از تغییرات جدیدی که کردهام راضی و بابتشان شاکرم. چقدر بعضی از این تغییرات ترس داشت. شکر.
فردا ۲۲ بهمن است.
حقیقتش من ترجیح میدهم بیشتر حقایق را بدانم تا اینکه حمایت سفت و سختی از حکومت یا سیاستمدار خاصی نشان دهم. من واقعاً شاه را نمیشناسم. رضاشاه را هم همینطور. آقای خمینی را هم همینطور. از آقای خامنهای چند کلمهای بیشتر شنیدهام. فکر میکنم خیلی از ما شواهد کافی برای آنچه مورد حمایت قرار میدهیم نداریم. در مورد شخص من، چه حمایت سفت و سخت از حکومت فعلی بکنم و چه سنگ شاه را بر سینه بزنم خودم را مسخره کردهام.
دوست ندارم بدون اطلاعات کافی حرف بزنم و نسبت به حکومتی_ چه حکومت پیشین و چه فعلی_ با تعصب برخورد کنم. من تا این حد میفهمم که رسانهی ملی و رسانههایی نظیر من و تو در دو طرف طیفند چون موضعشان متناسب با منفعتشان است و نه حقیقت، و من نمیدانم حقیقت ماجرا دقیقاً چه بوده است. شاید هیچوقت هم نفهمم.
این روزها دارم بیشتر در مورد شاه میخوانم. در آینده احتمالاً در مورد آقای خمینی هم بیشتر خواهم خواند. نگاه دوئالیسمی «دیو چو بیرون رود فرشته درآید» اگرچه بیشتر بر دلهای ما مینشیند، اما راه را برای حقیقتجویان ناهموار میکند. کسی که اهل پژوهش باشد با گزارهها به صورت صفر و صدی و دوتایی برخورد نمیکند.