شب نوشت

شب نوشت (۸۱)

به نام او

با خود فکر می‌کنم که آیا این سطح از تنهایی عادی است؟

هم در دوری فیزیکی از دوستانم؛ هم در دوری فکری از بسیاری از اقوام و آشنایانم؛ هم در نگاهی که نسبت به دنیا پیدا کرده‌ام که واضحاً با اکثر آدم‌های اطرافم فرق می‌کند. نسبت به دنیا، و نه فقط نسبت به ایران. هرچند، که در جایی نوشته بودم که ما خیلی خودخواهیم که می‌گوییم دنیا، در حالی که در اکثر مواقع منظورمان کره‌ی زمین است. فکر می‌کنیم که زمین همان دنیاست و لابد خودمان هم مرکز آن هستیم. و هیچ نیستیم. پس اصلاح کنم حرفم را. بنویسم که نگاهم نسبت به کره‌ی زمین و مردمانش دارد عوض می‌شود. 


دوباره بیماری درگیرم کرد. 

نمی‌دانم این بار هم کرونا بود یا نه. اگر بود می‌شود چهارمین بار، با وجود چهار بار واکسنی که زدم. البته خدا را سپاس هیچ‌گاه منجر به بستری شدنم نشد. اما هربار رمق بدنم را کشید و گاهی حتی رمق روانم را. 


گهگاه به این فکر می‌کنم که در میان آنچه در فضای مجازی می‌نویسم، چقدر به وبلاگ اولویت بدهم. فکر می‌کنم می‌توانم از قلمی که این چند سال تراش خورده در بستر دیگری و در راستای آموزش رشته‌های مرتبط با رشته‌ی خودم استفاده کنم. کانالی هم که تاسیس کردم در همین راستاست. به کارهای دیگر هم فکر می‌کنم. تا ببینیم چه پیش می‌آید. 


به حال این منجلابی که ما میلیاردها آدم در آن افتاده‌ایم و اسمش را گذاشته‌ایم زندگی نمی‌دانم باید خندید یا گریست. 

به دارا بودن و نداری‌اش. به سیاستش. به دیگر علوم اجتماعی‌اش. به روابط بین‌المللش. به دموکراسی و حقوق بشرش. به سازمان‌های جهانی‌اش. به محیط زیستش. به فاصله‌ی طبقاتی‌ مردمانش. به ورزش و کاپ‌های قهرمانی‌اش. به علوم تجربی‌اش. به گلوبالیزیشن‌اش. به تصورات مردمانش. به تبختر مردمانش. به تبختر مردمانش. به تبختر مردمانش…

سیرک است. سیرک. ما آدم‌های قرن بیست و یکم هم دلقکانش هستیم. نیازی به توپ قرمز گذاشتن بر نوک دماغمان نیست. همینطور که راه برویم مضحکیم، نیاز به ادوات مضحک شدن نداریم. توپ‌_قرمز_بر_دماغ_سرخودیم. 

کاش میشد فیلم آرزوها و امیال و اعمالمان را برای مردمان قدیم_ همان مردمی که به گمانمان عقب مانده بوده‌اند_ فوروارد کنیم تا کمی بیشتر بخندند. شاید هم بگریند به حالمان. نمی‌دانم. 


میانگین زنده بودنمان زیاد شده. هم برای ما مردم ایران؛ هم برای مردم بسیاری دیگر از کشورهای دنیا. آمارها این را نشان می‌دهند. یک نمودار شبیه Kaplan Meyer، منتها از نوع بدوی‌اش را هم دیده بودم که چنین چیزی را تایید می‌کرد. این میانگین زنده‌مانی را Life expectancy اش می‌نامند. زیاد شده آقا. زیاد.

برای میانگین زندگی کردن‌مان چه رخ داده؟ زیاد شده؟ از کجا اینقدر مطمئن باشیم؟ پدربزرگ من که در چهل و اندی سالگی فوت کرد بیشتر زندگی کرد یا برادرش که هفتاد و اندی سالش شده؟

دست‌ها به قلم می‌روند تا ببینند چه بخوریم که بیشتر عمر کنیم. چه نخوریم که بیشتر عمر کنیم. چه موقع حمام برویم و با دمای چند درجه که بیشتر عمر کنیم. مطالعاتی می‌آید روی داروی متفورمین، یکی از داروهای دیابت تیپ دو، که عمر فلان موش را زیاد کرده. به به! چه عالی! کتاب می‌نویسیم و در آن از تحقیقات افزایش عمر می‌گوییم. نمی‌گویم طولانی شدن عمر بد است. حرف، حرف دیگری است. وقتی شصت سال زندگی کرده‌ایم و مثل گاو خورده‌ایم و خوابیده‌ایم و رابطه‌ی جنسی داشته‌ایم و مثلاً سوار پورشه هم شده‌ایم که یک کم از گاو متمایزتر شویم و پزش را هم داده‌ایم، حال این شصت سال بشود چهار برابر؛ بشود دویست و چهل سال. دویست و چهل سال مثل گاو زندگی کردن چه ارجحیتی دارد بر آن شصت سال؟ وقتی هدف در آن گم است، همان شصت سالش هم به درد لای جرز نمی‌خورد. و این مرضی است که مبتلایش شده‌ایم. بد نیست اول بفهمیم آن شصت سال را چگونه شبیه گاو نگذرانیم و بعد به دنبال چهار پنج برابر کردنش برویم؟ 

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. ۱.هر وقت جواب اون سوالی که اول پست نوشتید رو پیدا کردید، اینجا هم بنویسیدش. سوال منم هست.
    ۲.چیزی که توی اون نمودار برام جالب بود تفاوت سی ساله بین کشورهای بالای جدول بود با کشورهای پائین جدول. تفاوت آشکار بین کشورهای پیشرفته ی جهان و کشورهایی مثل سومالی. هر چند که به قول شما عمر بیشتر لزوما بهتر نیست، اما این مسئله در نوع خودش غم انگیزه.

    1. ۱- حتماً.
      ۲- منابع زمین به روشی ظالمانه تقسیم شده اند. و این از بی عدالتی خدا نیست. از عدم رعایت عدالت توسط بندگان خداست. نمود این ظلم رو هم در غارت منابع اقوام مختلف می بینیم و هم در شاخص های سلامت و مرگ و میر و … شون.
      منتظر ظهور منجی (عج) هستیم تا عدالت رو ببینیم. این فقط ملت ایران نیست که تحت ظلم واقع شده. میلیاردها انسان تحت ظلم بسیارند حتی اگر خود متوجه نباشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا