با مخاطب های آشنافرهنگ

روز دانشجو (با تاخیر) مبارک

می‌دانم که حداقل بخشی از مخاطبین این وبلاگ دانشجویان هستند. دانشجویانی که اکنون تعداد زیادیشان از دهه‌ی هشتادی‌ها هستند. دهه‌ی هشتادی‌هایی که متهم به گودزیلا بودن‌اند. 

این روز فرخنده را به تمام دانشجویان، من جمله گودزیلاهای دهه‌ی هشتادی و دایناسورهای دهه‌ی هفتادی نظیر خودم_ که رسماً دانشجو نیستم ولی در جستجوی دانشم_ و دیگر دانش‌جویان و دانش‌دوستان تبریک می‌گویم. 

این چند روز می‌خواستم در مورد دهه‌ی هشتادی‌ها چیزی بنویسم که بر اساس شواهد نیست و صرفاً بر اساس جامعه‌ی آماری اندکی است که با آنها سر و کار داشته‌ام: من حقیقتاً به دهه‌ی هشتادی‌ها بیشتر امیدوارم؛ به اینکه کشور را به سمت جلو هل دهند و تحولات موثری ایجاد کنند، به شرط اینکه تلاش و مطالعه و مطالبه و معنویت داشته باشند. فکر می‌کنم که این نسل، می‌تواند کارهای بزرگی کند که از بسیاری از سیاست‌مداران و روشن‌فکرانی که من می‌شناسم برنیامد. 

مراقب نهالِ امیدتان باشید، حتی اگر کم‌رمق باشد. چند روز فکر کردم  تا از یک احتمال سخن بگویم؛ احتمالی که در مورد پیش‌فرض‌ها و نحوه‌ی رسیدن به آنها شاید هیچ وقت حرفی نزنم:

سخنی مبنی بر اینکه این کشور هیچ‌وقت درست نمی‌شود و هیچ امیدی نیست و برای زندگی بهتر لزوماً باید از این کشور رفت و شما هم نمی‌توانید هیچ کاری بکنید؛ این دانه‌ی سمی نومیدی، که نهال‌های امید را می‌خشکاند، را دستانی در دل‌های این ملت و بعضی دیگر کشورهای این منطقه کاشته‌اند و اذهانی در درون آن را تقویت می‌کنند. حرفشان را نپذیرید، حتی اگر این باور را اساتید و بزرگترهایی در شما ایجاد می‌کنند که خیلی قبولشان دارید. قطعاً به یاری خدا می‌توانید همه چیز را بهتر کنید، با روش درست، مبتنی بر مطالعه و مطالبه‌ی صحیح و با یاری طلبیدن از پروردگار. 

روزتان مبارک. 

 

پ.ن. بعد از مدت‌ها پستی می‌نویسم که به لحن مکالمات روزانه با دوستانم نزدیک‌تر است. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا