-
از سکون تا سکون
اوایل سال بود. سال نو شده بود، اما وضعیت نو نبود. همان وضعیت زهوار در رفتهی سابق بود و تازه…
بیشتر بخوانید » -
غزل عجز
کودکیم. نمیدانیم. هیچ چیز را. نمیشناسیم. هیچکس را، به جز پدر و مادر. هر را از بر تشخیص نمیدهیم. باکیمان…
بیشتر بخوانید » -
پر کشیدن
آنکه تغیر نپذیرد توئی وانکه نمردست و نمیرد توئی* شب تلخی است. مدتی است ننوشتهام و تنها چیزی که من…
بیشتر بخوانید » -
پژوهش و سیاست، دو نگاه متفاوت
تا حالا شده که یکی از آشنایانتان در شمال کشور یا جایی دیگر ویلا یا زمین بخرد و بعد از…
بیشتر بخوانید » -
در مورد این روزها
به نام او با مصطفی حرف میزدم. در مورد این با او صحبت کردم که تعدادی از کارها را با…
بیشتر بخوانید » -
ادب
رهایی
به نام حضرت حق این چند روز ساعتها وقت صرف کردم تا مطلبی در مورد هویت ایرانی بنویسم. مطالعه کردم،…
بیشتر بخوانید » -
ادب
آخر خط در آخر تابستان
دوباره به خط پایان رسیدم. این بار برای مقطعی دیگر به نام سربازی. دیگر آن شیفتهای فشردهی تکرار شوندهی هر…
بیشتر بخوانید » -
آسمان
آن شبها که بسترمان بر خاک بود، نگاهمان بر افلاک بود. سهم من و تو از حیات، دیدن ستارههای پرنور…
بیشتر بخوانید » -
ادب
کلیاتی در مورد اکتشافات پزشکی
هو الشافی به تازگی خواندن کتابی به نام «اکتشافات پزشکی»، اثر لیزا یونت و ترجمهی رضا یاسائی را به پایان…
بیشتر بخوانید » -
حرف حساب
به نام پروردگار تعدادی از پستهای سال پیش خودم را خواندم و با پستهای امسالم مقایسه کردم. در مقایسه با…
بیشتر بخوانید »